سفارش تبلیغ
صبا ویژن


جییییییییییییییییگر

 

اشکهای شور ماهی قرمز کوچولو آب تنگ رو کدرتر می کرد

 

و نفس کشیدن رو براش سخت تر. روزی که انداختنش توی این تُنگ ،

 

 از تنهایی اشک ریخت ولی تنهاییش رو آروم آروم آغوش تَنگ تُنگ پر کرد.

 

ساعتها می نشست و قشنگ ترین قفس دنیا رو تماشا می کرد .

 

 بی توجه بود به اونهمه سر و صدای بیرون . اما غافل بود از گذر بی رحم زمان .

 

 مدام زیر لب ، زیر گوش تُنگ زمزمه می کرد " دوست دارم "

 

 ولی تُنگ همچنان سرد و بی صدا نشسته بود. ماهی بالاخره خسته شد ،

 

 از سکوت بی انتهای تُنگ ، گریست و گریست و تو اشکهای خودش غرق شد .

 

تُنگ خالی شد . ولی مگه مهم بود . مهم این بود که یکسال دیگه

 

صبر کنه تا یه ماهی دیگه بیاد . شایدم دوتا ، مهم این بود

 

که اون هیچ وقت تنها نمی شد. ماهیا می مردن

 

 ولی اون همیشه تو شاه نشین خونه ، زینت بخش سفره هفت سین بود.

 

 ای کاش می دونست تُنگ ماهی بدون ماهی ،

 

 جاش گوشه تاریک انباره تا وقتی دیگه جایی واسش نداشته باشن و بندازنش دور.

 بهترین سایت کد موزیک

انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس



نوشته شده در جمعه 88/4/5ساعت 9:4 عصر توسط اروشا معتمدی نظرات ( ) | |


:قالبساز: :بهاربیست:

 فال حافظ - قالب میهن بلاگ - قالب وبلاگ